تعارض، فرايندی است که در آن شخص "الف" به طور عمدی میکوشد تا به گونه ای بازدارنده سبب ناکامیشخص "ب" در رسيدن به علايق و اهدافش شود یا تعارض، رفتار عمدي و آگاهانه است كه به منظور جلوگيري و ممانعت از تحقّقِ اهداف ساير افراد صورت مي گيرد.
تعارض در افراد و گروهها يك امر طبيعي و نتيجه محيط رقابتي است و زماني اتفاق ميافتد كه نيازها، خواستهها، اهداف، عقايد يا ارزشهاي دو يا چند نفر با هم متفاوت باشند و اغلب با احساساتي نظير خشم، درماندگي، دلسردي، تشويش، اضطراب و ترس همراه است.
اگر سازمان را به عنوان یکی از پیچیده ترین پدیدههای اجتماعی دنیای مدرن بدانیم؛ پس میپذیریم که افرادی با فرهنگ، دانش، مهارت و دیدگاههای متفاوت که در کنار هم جمع آمدهاند و در محیطی تحت عنوان سازمان، زیست سازمانی دارند؛ میتوانند سرشار از انواع تعارضها و عدم توافقها باشند. همین طور ساختار حاكم بر سازمانها و وجود سيستمهاي خشك و انعطاف ناپذير اداري، آنها را مستعد انواع تنش، تعارض و ناسازگاري میکند.
امروزه با توجه به پیچیدگی روز افزون سازمانها و تفاوت در اندیشه، نگرش و باورهای کارکنان، تعارض به عنوان جزء اجتنابناپذیر زندگی سازمانی مطرح است. همچنین وفور اختلافها باعث میشود که بخش مهمیاز وقت مدیران صَرف جلوگیری و حل این مشکلات شود. البته سازمانهایی هم که در آنها تعارض کمتری وجود دارد، عموما در محیطهای رقابتی با شکست مواجه میشوند. اعضای چنین سازمانهایی بسیار با هم متجانس هستند و گاهی برای سازگاری یا تطبیق خود با شرایط متغیر محیطی آمادگی کمیدارند و یا چنان از وضع موجود راضی هستند که تصوّر میکنند به بهبود وضع موجود نیازی ندارند.
در نگرش قدیم و سنتی (منفی) به تعارض، تعارض همیشه بد و مذموم است و یک بیماری محسوب ميشود، وجود تعارض، نشانه عملکرد نامناسب گروه یا طراحی ناصحیح سیستم ميباشد، تعارض با ویرانسازی، تعدّد، تخریب و بینظمیمترادف است و باید از آنها دوری جست، وظیفه مدیر از بین بردن تعارض است، سازمان بهره ور و موفق، سازمان خالی از تعارض و تضاد است، سازمان یک مجموعه هماهنگ و منسجم بوده که برای هدف مشترک ایجاد شده است، بنابر این تعارض غیر طبیعی و نامتناسب است، اثر منفی بر سازمان دارد و موجب ویرانی میشود، اقتدار مدیر را تهدید میکند و نباید در سازمان وجود داشته باشد.
در نگرش جدید و نوین به تعارض، عارض الزاماً منفی نیست، از وجود تعارض میتوان بهرهبرداری کرد، تعارض را نمیتوان حذف یا از بین برد، در موارد زیادی تعارض به نفع سازمان است و عملکرد را بهبود میبخشد، تعارض پدیدهای طبیعی و غیرقابل اجتناب است، تعارضِ متعادل باعث توسعه خلاقیت، نوآوری و تغییر در سازمان میشود، تعارض یک ناهنجاری سازمان نیست، وجود تعارض تا سطح مشخص نشانه پویای، خلاقیت و اثربخشی بالای گروه در سازمان است.
اکنون یک رشد و تکامل نسبی در همه جوامع نسبت به تعارض به وجود آمده است. بنابراین مدیران سازمانها باید در حفظ سطحی معینی از تعارض بکوشند و مقدار تعارض را تا حدّی نگه دارند که سازمان را زنده، با تحرّک، خلاق و منتقد به خود نگه دارد.
تعارضی که هدف گروه را تایید و تقویت میکند و عملکرد را بهبود میبخشد، سازنده است. تعارضی که مانع عملکرد خوب گروه شود، تعارض مخرّب است. گاهی مدیران باید نگرانِ فقدان تعارض در سازمان باشند. ممکن است فقدان تعارض علامت رکود سازمان باشد و یا ممکن است حاکی از آن باشد که گروهها انگیزهای برای بحث و گفتگو بر سر عقاید سنتی و پذیرفته شده ندارند.
تعارض سکَهای است که دو وجه مثبت و منفی دارد و شیوه برخورد و یا رویارویی با آن است که اثر آن را برای سازمان تعیین میکند. خوب یا بد دانستن تعارض به صورت مطلق، ناصواب و سطحینگری است خوب بودن و یا مخَل بودن تعارض به میزان و نقش آن در عملکرد بستگی دارد. برخی شرکت ها در گروههای تصمیم گیری خود افرادی را دعوت میکنند که دیدگاههای مخالفی دارند و یا برخی شرکتها یک سیستم تعریف کردهاند تا کارکنان، کارهای مدیران خود را ارزیابی و نقد کنند و به کسانی که نظرات سازنده و انتقادی ارائه دهند پاداش میدهند.
دانش این که چگونه تعارضات را مدیریت کنید به اندازه این که بدانید چگونه بخوانید، بنویسید و صحبت کنید اهمیت دارد.
دکتر علی اصغر صفری فرد (Ph.D)
نویسنده، مشاور و مدرس توسعه مهارتهای مدیریتی
09122137144